جدول جو
جدول جو

معنی پر از خود - جستجوی لغت در جدول جو

پر از خود
(پُ اَ خوَد / خُدْ)
متکبر. پرمدّعا. پرادعا. مختال. مغرور. خودپسند. کله پرباد:
تو از خود پری زان تهی میروی.
سعدی
لغت نامه دهخدا
پر از خود
آنکه دعاوی بسیار در بزرگی خود دارد سخت خودپسند پر از خود فضول بوالفضول پر مدعا پرافاده، پرگوی پر مشاجره
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پر از روح
تصویر پر از روح
مليئةً بالرّوح
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از پر از روح
تصویر پر از روح
Soulful
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از پر از روح
تصویر پر از روح
plein d'âme
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از پر از روح
تصویر پر از روح
душевный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از پر از روح
تصویر پر از روح
आत्मीय
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از پر از روح
تصویر پر از روح
روحانی
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از پر از روح
تصویر پر از روح
আত্মিক
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از پر از روح
تصویر پر از روح
roho
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از پر از روح
تصویر پر از روح
영혼이 담긴
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از پر از روح
تصویر پر از روح
魂のある
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از پر از روح
تصویر پر از روح
מלא נשמה
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از پر از روح
تصویر پر از روح
เต็มไปด้วยจิตวิญญาณ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از پر از روح
تصویر پر از روح
penuh jiwa
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از پر از روح
تصویر پر از روح
seelenvoll
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از پر از روح
تصویر پر از روح
lleno de alma
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از پر از روح
تصویر پر از روح
pieno d'anima
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از پر از روح
تصویر پر از روح
com alma
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از پر از روح
تصویر پر از روح
富有灵魂的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از پر از روح
تصویر پر از روح
pełen duszy
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از پر از روح
تصویر پر از روح
душевний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از پر از روح
تصویر پر از روح
vol van ziel
دیکشنری فارسی به هلندی